در مجاورت عشق

ساخت وبلاگ
هی لسن! امروز شاگردم نیومد و در نتیجه نه تونستم به تفریحم برسم نه تدریس! فقط علاف شدم و خدا لعنت کنه همچین شاگرد بوقی رو! این همونه که خیلی دوسش داشتم. حالا یه مدته منو مسخره خودش کرده! دختره ی بووووق در مجاورت عشق...
ما را در سایت در مجاورت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msolangeg بازدید : 239 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 6:10

اینم شعله های آبی بخاری و ظلمات! گور بابای دورهمی و مهمونش سردار آزمون. اومدم تو خلوت و تنهاییم. جالب اینجاست که هرچی هم بزرگ تر میشم شدیدا به تنهایی و خلوت بزرگ تری احتیاج دارم. به دور بودن از آدم ها در مجاورت عشق...
ما را در سایت در مجاورت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msolangeg بازدید : 274 تاريخ : سه شنبه 24 دی 1398 ساعت: 17:46

هی لسن، در چه حالی؟! من کلا امروز از وقتی بیدار شدم خسته بودم تا الان ... تازه حمام هم رفتم که خسته ترم کرده ... الان تو معده ام داغه و یه حالیه، کلا وضعیت رِدِ چند روزه ... قرمز ... الان لشیدم کنار ب در مجاورت عشق...
ما را در سایت در مجاورت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msolangeg بازدید : 288 تاريخ : سه شنبه 24 دی 1398 ساعت: 17:46

هی لسن! بن سواق ..‌. داشتم آشپزی می کردم ولی استوری نگرفتم چون، فقط به خاطر قولی که به مامی دادم که شام درست کنم، آشپزی کردم و اینکه گوشی تو شارژ بود نتونستم استوری بگیرم و از همه مهم تر این که اعصابم در مجاورت عشق...
ما را در سایت در مجاورت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msolangeg بازدید : 240 تاريخ : سه شنبه 24 دی 1398 ساعت: 17:46

هی لسن، چطورین؟! بعد از مدت ها بالاخره لپتاپو روشن کردم و شروع نوشتن! :) لعنتی ها چقدر دلم واسه پست بلاگی تنگ شده بود :) چقدر دلم واسه تپ زدن رو کلیدهای نرم و لطیف لپتاپ جانم تنگ شده بود ... از وقتی گ در مجاورت عشق...
ما را در سایت در مجاورت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msolangeg بازدید : 276 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 6:48

هی لسن سلام، من دوباره اومدم :) امروز کتاب استادینگ د ناول رو تموم کردم. لعنتی، درسته کم حجم بود ولی خیلی سخت بود ... هوف پوف واقعا ... لعنتی انگلیش خوندن دو سه برابر فارسی تایم و انرژی می گیره ... لع در مجاورت عشق...
ما را در سایت در مجاورت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msolangeg بازدید : 256 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 6:48

بازی اساسین کریدو بشناسه و بازی کنه؟! لعنتی ها من دارم بازی می کنم، جاتون خالی ... حس نایسیه ... بازی تو زمان بریتانیای قدیمه، نیمه ی قرن هجده ... عشق منه ... :)

در مجاورت عشق...
ما را در سایت در مجاورت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msolangeg بازدید : 255 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 6:48

دلم می خواد یه چیزی بنویسم ... یه حرفی بزنم ... از ژنویو بگم و خواب هاش ... کارت های تاروت و گوی های درخشانش ... دلم می خواد انگار یه داستانی که حس می کنم مدت هاست درونم داره زندگی می کنه رو بنویسمش . در مجاورت عشق...
ما را در سایت در مجاورت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msolangeg بازدید : 213 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 6:48

لعنتی! باورم نمیشه، شما هنوز اینجا می نویسین؟! ...

جیزس کرایست و دیگر هیچ!

در مجاورت عشق...
ما را در سایت در مجاورت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msolangeg بازدید : 219 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 6:48

هی لسن، حس می کنم دوباره به دنیای متروک وب نویسی روی بیارم ... اینستا رو نمی دوستم چون کسی نمی خونه و فقط لایک می کنن و اینجا ... نمیدونم ... همین الان که می نویسم، هوس آو کاردز می دیدم دوباره از فصل در مجاورت عشق...
ما را در سایت در مجاورت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msolangeg بازدید : 238 تاريخ : دوشنبه 5 فروردين 1398 ساعت: 4:17

هی لسن، داره بارون میاد شر شر و من نشستم کنار بخاری و حس می کنم بلاگر بودن چقدر خوبه و چقدر می تونه یه وبلاگ متروک، مرموز و دنج باشه واسه نوشتن ... دور از غوغای جهان، دور از اینستا و شلوغی هاش، مگه نه در مجاورت عشق...
ما را در سایت در مجاورت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msolangeg بازدید : 255 تاريخ : دوشنبه 5 فروردين 1398 ساعت: 4:17